حق ...

ساخت وبلاگ
اخرین اهنگمو دوس دارم....

ازهمون اول باید به اطرافیانت توضیح بدی ....که من ادم حساسیم .....

رو فلان چیز و فلان مسئله.....

ینی من احمق در دوبعد از شخصیت گیر کردم که وقتی ازاین بعد به اون بعد میرم کارایی که تو یه بعدم کردم در حدی حرصمو درمیاره که میخام بعدش خودمو خفه کنم...

ب خودم میگم د اخه ادم حسابی مریضی؟

لطف بی منتها و مجازات بی رحمانه؟

.....یه مدت به ادمای اطرافم توضیح میدم ....

میگم اگه اومدی باید بدونی من اینجوریم من زود عصبی میشم ...هرکی وظیفه خودشو باید انجام بده ...درحقم لطف نکن چون من نمیخام و نمیتونم جبرانش کنم ...بامن با عقل رفتار کن .....ازمن توقع نداشته باش حرفی رو که نزدی رو بهش عمل کنم ....ازهرچی ناراحت شدی بگو ....

درغیر این صورت هم تو اذیت میشی هم من ....

منم اوایل قکر میکردم شاید لطف به بقیه یکم اوناروهم شرمنده کنه که مدام من بزرگواری کنم و اونا نامردی‌...ولی از یه جایی به بعد عصبی شدم ...زدم تمام قانونایی که تو بچگی واسه توسری خوربودنم تحمیل کرده بودن بهم رو شکستم ....

براهمین بعد اون تلخ شدم سخت شدم و دوست نداشتنی ...

 

دوستام ازدورم رفتن چون گفتن عوض شدی ....و شاید هم عوضی ....

من ظرفیت تحملم دیگه پرشد ....

نتونستم ببخشم ....نتونستم بگذرم....

میترسیدم ازروزایی که محتاج ادمای اطرافم بشم براهمین از حقم میگذشتم تااون روز نیاز تااون روز از نفس افتادن ، دستامو بگیرن....

اما وقتی دیدم نشد ....نگرفتن ...حتی عین خیالشونم نبود ....من شدم عین خودشون ....

قانون ساختم واسه قلبم واسه کارهام ...که دیگه نبخشم ....حقمو بگیرم که بعدش  مدت ها خودخوری نکنم و پشیمون نشم و نشم پله ی صعود دیگران و خاک کف پای کسایی که ازم پایین تربودن....

من ازاون به بعد تنها شدم و تنهایی رو انتخاب کردم و هرکی نزدیکم شد ازخودم دور کردم....

فقط گاهی زیر این حجم از اقیانوس نفس کم میارم....و میام که هوارو نفس بکشم....و اینجاست که پشیمون میشم ...ازین که خفه شدن رو به استشمام هوا ترجیح دادم.... 

من گاهی حرفایی میزنم که مفهومی ندارن درست عین خابام ....عین حرفایی که براخودم تو ذهن خودم گفته میشن و بامعنین اما نمیدونم کدوم کلمات هستن که میتونن بارشو به دوش بکشن....

خلاصه ...

به ادم های اطرافتون بگین هرچی که توی دلتونه و قانوناتونو هم بگین....

که فردا پس فردا خواستین حقتونو بگیرین ...نگن بهتون که (((((((((((عه تو که نگفته بودی حقمو میخام ....رفتارات نشون میداد که داد میزدی استفاده ی عموم از حق من ازاده ....

باید بهم میگفتی....))))))))))

.....

هرچند ادما باید شعورشون برسه که در دیزی بازه حیای گربه کجاست .....

..

 

 

..........

......

.....

ینی دوباره باید اب و جارو کنم ؟ 

یک فنجان درد...
ما را در سایت یک فنجان درد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shab7sale بازدید : 66 تاريخ : دوشنبه 5 فروردين 1398 ساعت: 4:12